مهدی مهدی ، تا این لحظه: 24 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

پسران مامان وبابا

حال خوب و خوش درستی و یکرنگی

خاطرات تابستان 1397

1397/5/14 10:40
نویسنده : مامانی
432 بازدید
اشتراک گذاری

سلام . امسال بهار بارانی و خنکی داشتیم ولی تابستان حسابی گرم شده . الان نیمه مرداد ماه هست و هوا همچنان گرمه .بعد از تمام شدن ماه رمضان یه سفر چهار روزه داشتیم به شمال . رفتیم سیاهکلرود پیش خانم صادقی . حسابی خوش گذشت. مهبد امسال تابستان همراه طاها کلاس فوتبال میره و کلاس چرتکه . کلا سه روز در هفته . بعد از مدتها دوستم فرشته به من زنگ زد و ما رو دعوت کرد طالقان. من هم قبول کردم به شرط اینکه اول بیان باغ چمن 4 بعد بریم طالقان. اومدن باغ و حسابی خوش گذشت .  ضمنا امسال برای مهبد هم تولد گرفتیم خیلی خوب بود و خوش گذشت . 60 نفر مهمان داشتیم . مهمونی تو باغ چمن یک بود که حسابی خاله زهرا و عمو حاجی به زحمت افتادن. بعد از تولد مهبد رفتیم شمال روستای رحیم اباد . بسیار زیبا و قشنگ بود . دنبال زمینی بودیم که بتونیم بخریم و با نیما برادر زاده خانم صادقی آشنا شدیم . امیدوارم که اگر خدا بخواد و خیر باشه بتونیم دوباره تو شمال زمین بخریم . پنج شنبه 4 مرداد ماه ساعت 5/30 رفتیم طالقان خونه دوست عزیزم فرشته . با مامان و آقاجون .مهبد با رادین حسابی کنار رودخانه بازی کردن و ماهی گرفتن و کلی حال کردن . شب خوابیدیم و فردا صبح دوباره مهبد با رادین رفتن رودخونه تا ظهر .مهدی با کاوه و سید (دوستان هم دانشگاهیش)هم جمعه اومدن پیش ماعصر جمعه هم رفتیم امامزاده اسماعیل خیلی خیلی با صفا بود . بعد از شام ساعت 12/10 شب از خونه دوستم راه افتادیم و ساعت 2 رسیدیم کرج. پروژ جدید دیگه امسال تابستان خرید استخر پیش ساخته بود . که تو باغ گذاشتیم و یه ماشین آب 15000 هزار لیتری خریدیم و پر کردیم و الان یک روز در میان آقا مهبد که سالهای قبل خیلی خوب شنا یاد گرفته با آقاجون و بابا نادر میرن آب بازی . پنج شنبه هم با عموها و بچه هاشون حسابی خوش گذرونی کردن.ولی باید اطراف استخر محوطه سازی بشه و درست بشه به امید خدا.امیدوارم که فرصتی بشه تا دوباره بتونم خبرهای خوب و خوشی رو برای آینده اینجا ثبت کنم . یا حق

 

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان صدرامامان صدرا
14 مرداد 97 14:31
محبت
مامانی
پاسخ
عبادت گل