شام تولد مهدی جون
سلام دوستان عزیز بالاخره موفق شدیم برای تولد مهدی چهارشنبه93/6/12 شام بریم رستوران لاله همراه با حاج محسنی شمسی خانم . چون آقایان عصر ساعت 8برنامه استخر داشتند تا برگشتند ساعت 10 شب بود ولی بازهم وقتی راه افتادیم به سمت جاده چالوس از میدان فردوسی ترافیک سنگین بود و همه دودل بودیم بریم و به راه ادامه بدیم یا اینکه برگردیم ولی کم کم رفتیم با اینکه مهبد خیلی اذیت میکرد و میخواست بخوابه و گرسنه هم بود ولی وقتی رسدیم به رستوران لاله سرحال شد و مشغول شیطونی شد و اصرار داشت روی تخت کنار رودخانه بنشینیم که آخرش هم حرف مهبد شد و با قراردادن دوتا تخت کنار همدیگه کنار رودخانه نشستیم و برای شام من و مهدی سیزلر سفارش دادیم که راضی بودیم و عالی بود و خیلی بهمون خوش کذشت و تا برگشتیم خانه ساعت 12/30 شب شده بود و مهبد خوابش برده بود وخدا را شکر به خوبی و خوشی گذشت .(این خاطره را به دلیل مشغولیت کاری و گرفتاری یک هفته بعد (93/6/22) مینویسم در حالی که صبح موبایلم زنگ زد دوستم اکرم بود مامان علی دانیالی و سراغ تولد مهدی را گرفت که گفتم امسال جشن تولد نداشتم و برای شام رفتیم بیرون و یادم افتاد که این خاطره را ثبت نکردم ) در ضمن امروز متوجه شدم مهدی جون میتونه تو رشته فنی و حرفه ای ثبت نام کنه و قراره فردا صبح به همراه پدرش به دبیرستان فارابی بره و تو رشته حسابداری ثبت نام کنه البته با معرفی شدن از طرف دائی علیرضاش چون الان اکثر مدارس پرشده و ظرفیتشون تکمیله . امیدوارم از این مرحله به بعد مهدی یک تغییری تو خودش ایجاد بکنه و با یک تلنگر بیشتر به درس و کلاسهاش اهمیت بده . الهی آمین.