مسافرت شمال 98/11/08

سلام و روزتون به خیر و خوشی و سلامتی. 

روز چهارشنبه نهم بهمن ماه به دلیل شهادت حضرت فاطمه (س) تعطیل بود .ما هم به خاطر اینکه بابا نادر در شمال به خاطر نظارت بر کارگر و بنا برای سنگ کردن دیوار ویلا به سر میبرد تصمیم گرفتیم که با اتوبوس به همراه مهبد و آقاجون بریم شمال. خوشبختانه آقای رضوی هم برنامه شمال داشت و ما با هم ساعت 3 از کرج حرکت کردیم  ساعت 8/30 رسیدیم شمال. جاده خوب بود و مهبد و ماندانا با هم سرگرم بودن . مامان بزرگ ماندانا هم با خانواده خواهرش به ما ملحق شدن . چهارشنبه صبح هم خانواده عمو حسن ماندانا ساعت 9/30 رسید که سروین 16ساله  و درین 7 ساله دختر عمو های ماندانا بودن. با رسیدن درین حسابی خوش به حال مهبد شد و کلی با هم بازی و شیطنت کردن و اصلا سراغی از درس و مشق نگرفت . کارهای گچ داخل ساختمان و سنگ نما و اطراف ویلای صیادمحله انجام شده بود و خدا رو شکر به خیر و خوشی به پایان رسیده بود.ما هم مشغول رتق و فتق پخت و پز و شست و شور و کارهای روزمره بودیم و حسابی مشغول بودیم. 5 شنبه شب مهبد سراغ درس و مشق رفت و کلی ریاضی و فارسی و علوم  نوشتنی داشت . تکلیف علوم انجام شد و جمعه صبح ساعت 11 حرکت کردیم به سمت کرج . جاده شلوغ بود نیمه راه بابا نادر توقف کرد تا کمی استرحت کنه و بعد از تقریبا نیم ساعت استراحت حرکت کردیم و ساعت 6/30 رسیدیم کرج و خدا رو شاکر و سپاس گزارم که به سلامتی رسیدیم و تصادفی در طول مسیر ندیدیم . امیدوارم که همیشه سفرها به خیر و خوشی ختم بشه. الهی آمین .