مهدی مهدی ، تا این لحظه: 24 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

پسران مامان وبابا

حال خوب و خوش درستی و یکرنگی

خاطرات تعطیلات نوروز 1394

1394/1/23 10:32
نویسنده : مامانی
438 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام سلام امروز هوا بارونی و پر از اکسیژن و من بعد از مدتها وقت کردم بیام و سال نو رو تبریک بگم و خاطرات نوروزی بچه ها رو یادداشت کنم . امیدوارم سال جدید برای همه دوستان و عزیزان و بندگان خداوند مهریان به خوبی و خوشی سپری شده باشه . الهی امین

ما برای امسال برنامه مسافرت به یزد رو داشتیم که روز 5شنبه 93/12/28 ساعت 2/45 بعد از ظهر از ساسانی حرکت کردیم به همراه عمو ناصر و عمو حسین و عباس برجاسی و با توقفهایی که داشتیم ساعت 10/15 شب رسیدیم به منزل حاج میرزاعلی و ساعت 11/30 شبم عزیزواقاجون و عمورضاو عمه طاهره و یاسی که با هواپیما اومده بودن رسیدیم و به خیر و خوشی همدیگه رو دیدیم . جمعه بعد ار صبحانه رفتیم میرچخماق و بعد از یه سری خرید که بچه ها داشتن ناهار برگشتیم منزل حاجی و بعد از ظهرم رفتیم مسجد جامع وبرای سال تحویل که ساعت 2/10 صبح بود رفتیم سید جعفر و سال نو تحویل شد. صبح شنبه حرکت کردیم به سمت ده مردانک و ناهار اونجا بودیم و عمو حسن هم رسید و باهم بودیم و مهبد هم برا خودش حال میکرد و میرفت پارک و میومد وچون پارسالم اونجا بود براش آشنا بود و به ده میگفت اینجا شمال یزده و مهدی هم با کتونی که از شهر خریدم براش با بچه ها و عموهاش والیبال بازی میکرد و کلی حال می کرد و خلاصه کیفش کوک بود . روز یکشنبه هم رفتیم سر یزد پیش عمه طیبه و رادین و عمو حبیب و تا شب اونجا بودیم و شب برگشتیم مردانک و تا روز سه شنبه اخر شب ده بودیم و دو روز صبح نان تازه درست کردیم به همراه ننه زینب و مهبد دید چطوری نان درست میشه و یک نان کوچولو دست گرفته بود و میگفت ننه زینب نانهای مختلف درست میکنه . روز چهارشنبه94/1/5 ساعت 10 از شهر یزد حرکت کردیم به سمت میبد و توقفی داشتیم و بعد کاشان برای ناهار توقف کردیم و ساعت 7 غروب رسیدیم کرج به خوبی و خوشی و سلامتی .

پسندها (1)

نظرات (0)