جشن تولد 6 سالگی مهبد جووونم
چهارشنبه از شمال رسیدیم و پنج شنبه ساعت 5 رفیم باغ تا برای مهمانی 70 نفره تولد مهبد اماده بشیم . کیک خریدیم . غذا هم ظرف الومینیومی اماده 80 پرس سفارش دادیم و خیار و الو و سیب هم خریدیم . کاهو وگوجه و خیار و دوغ و... . همراه باما عمه طاهره و یاسی و عمه طیبه اومدن بار کمک و بعد هم خاله زهرا و فائزه اومدن و کلی کمک کردن و شمسی خانمم کیکی بزرگ که سفارش داده بودم رو گرفت اورد و یک کیک انگری برد هم از قنادی سادات اماده خریدم . اوردن و شروع کردن به کمک کردن و خلاصه تا همه مهمانها بیان همه خاله ها و دایی ها به جزء دایی حمیدرضا که اقای کاوه مریض بود و مهمان داشت و نتونست مهمانی شمالش رو بره و دایی محمدرضا هم که به خاطر همایش حج ماموریت بود و خانمش با خواهرش که دعوت کردم اومد بقیه بودن و عمه ها و عموهای مهبدم همه بودن و یکتا و مامان و باباش و مهراب و مامانش و باباش و ماندانا و مامان و باباو مامان بزرگش و بنیامین و مامان و باباش و شهاب و اقای خیری و خانمش و عمه مینا و اتایی هم دعوت بودن و همگی هم اومدن و مکهبدم از دیدن کادوها ذوق میکرد و بعد از شام مراسم شروع شد و کلی مهبد ذوق کرد هم کیکی که دادم سفارشی درست کنن خیییلیی خوب بود کم خامه و استاندارد بود شکلاتی هم بود و هم کیکی اماده اش خیی قشنگ و جذاب بود . مهبد 4تا ماشین از دادش مهدی . بنیامین . ماندانا و رادین با پول . مداد رنگ و جوراب با پول معین و یک دست لباس قشنگ تی شرت کلاه دار و شلوارک لی از نیلوفر جون کادو گرقت . یک کلبه از پرنیان . عروسک فامیل دور از مامان بزرگ ماندانا و اموزش الفبا نرم افزاری و پول از عمه مینا کادو گرفت و بقییه عزیزان هم شرمند کردن پول دادن.این برنامه هم خدا رو شکر به خیر و خوبی وخوشی تمام شد و کمی بزن برقص داشتیم و دوتا فش فشه اتش بازی و یک بمب پولکی هم اختتامیه برنامه مون بود و تا همه مهمونها رفتن ساعت از 2 گذشته بود. خدارو صد هزار مرتبه شکر و الحمدا...