مهدی مهدی ، تا این لحظه: 24 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

پسران مامان وبابا

حال خوب و خوش درستی و یکرنگی

تولد ۲۲ سالگی مهدی جااان

سلام امسال هم مثل پارسال ۹ شهریور تولد مهدی ماه محرم بود بنابراین برنامه خاصی نداشتیم. شب تولدشام مهمان خاله زهرا بودیم که سعیده اعتراض کرد که چرا نگفتم تا کیک بگیرن . ولی زنعمو شریفه عزیز یه کیک برا مهدی درست کرد و دوروز بعد یعنی ۱۱ شهریور سورپرایزش کرد  از خواب بعداز ظهر بیدار بشی و با کیک تولد روبرو بشی یعنی سورپرایز واقعی این هم یه عکس داداشیایی مهدی ومهبد دست زنعمو شریفه درد نکنه با این کیک خوشمزه و لذیذ ...
21 شهريور 1400

تولد۱۱سالگی مهبد جوووون

سلاااام . تولد یازده سالگی مهبد که دو روز زودتر براش تولد گرفتیم تا سورپرایز بشه . چون از اول تیر منتظر روز ۲۵ تیر ماه بود که روز جمعه بود و ما هم یه هفته زودتر از شمال برگشتیم کرج چون مهبد میخواست تولدش رو کرج بگیریم . خدا رو شکر با لطف خاله زهرا جان و خانواده اش ۴ شنبه ۲۳ تیر براش تولد گرفتیم. مهبد و پسرخاله پارسا خانواده دوست داشتنی دایی علیرضا جان خانواده دوست داشتنی دایی حمیدرضاجان خانواده دوست داشتنی دایی محمدرضا جان خانواده دوست داشتنی خاله لیلا جان خانواده دوست داشتنی خاله زهرا جان اینم یه عکس نوستالوژی از ۱۱ ماهگی مهبد اینم متولدین تیر...
18 شهريور 1400

شمال . سیاهکل

سلام امروز دهم خرداد ماه هست و ما اومدیم سیاهکل خونه عمه طاهره عزیز و مهربان بعد از داداش مهدی و عمورضا که ۳۰ و ۳۱ اردیبهشت اومدن شمال و رفتن دیگه کسی نیومد تا ۵ شنبه بعدازظهر که عمه طاهره زنگ زد که اومده سیاهکل و بعد اومد پیش ما . کلی روز جمعه با بچه ها فوتبال بازی کردیم .روز یکشنبه هم بعدازظهر ما اومدیم سیاهکل تا عمه رو برسونیم و به امید خدا امروز دوشنبه بعدازظهر برمیگردیم. چند تا عکس از مهمانهای قبلی میزارم. خانواده دایی علیرضاوخاله لیلا و خاله اعظم پارسا و یونس در حال آبیاری و اب دادن به گلهای باغ چمن ما. ...
10 خرداد 1400

مهبد و دوستان شمالی و میهمانان اردیبهشت ماهی

مهبد و پارسا و یونس و فریما .کیان و کوروش مهبد . طاها در میان شالیزارهای آماده برا کاشت نشا برنج طاها مهبد و عرشیا دوستان صیاد محله مهبد و طاها مهبد و حسام  عصر اردیبهشت ماه ساحل دریا کلاچای خانواده دوست داشتنی دایی علیرضا و خاله لیلا و عباس آقا ...
30 ارديبهشت 1400

مهدی و داستان سگش جینا

قبل از عید اوایل اسفند ماه مهدی سگی خرید به نام جینا که باردار بود و اردیبهشت ماه باید توله هاش به دنیا میومدن. تقریبا ۱۱ اردیبهشت مهدی عکس گذاشت از تولد ۷ توله . تا ساعت ۱۰ شب یکشنبه که مهدی بوده ۸ توله به دنیا میاد هوا هم سرد شده بود  .فردا که مهدی میره میبینه توله ها ۱۱ شدن و تا اخر شب سه شنبه ۷ تا موندن و ۴ تا مردن. ۴ شنبه بعد از ظهر میره و میبینه که متاسفنانه ۵ تا دیگه مردن و ۲تا زنده هستن که خیلی خیلی ناراحت میشه .چون خیلی زحمت کشیده بود و حواسش به غذا و دارو و ویتامین جینا بود ولی توله هاش مردن.  این دو تا بازمانده ۱۱ تا هستن . قهوه ایه نره و سیاهه ماده. انشاا.. که به سرانجام برسن و مهدی خیالش راحت ...
21 ارديبهشت 1400

میهمانانی که سال ۱۴۰۰ به ما در صیاد محله سرزدند

پناه توپولوی کوچولو با ابجی پرنیان و مامان و باباش اولین میهمانان ما بودند مهبد و پرنیان کنار ساحل مهمانان بعدی رستا و مامان و باباش بودن رستا بعد از یک ماه عزیز مریم رو دید اینم رستا و عزیز مریم و مهبد کنار ساحل اینم طاها و مهبد و عرشیا دوستان شمالی مهبد تولو یهویی مامانم که خانواده خاله لیلا و دایی علیرضا واعظم خاله براش گرفتن ...
21 ارديبهشت 1400

انجام پروژه کف سازی شمال

سلام عکسهایی از مهبد عزیزم در حال انجام کار سخت محوطه سازی و کمک به بابا نادر سنگ کردن کف جلو اتاق مهبد آماده کردن ملات برا شروع بتن ریزی کف حیاط مهبد و آقاجون که نظارت میکنه کارهای مهبد رو تا درست و صحیح انجام بشه مهبد و آقاجون و بابا نادر و من هم که درحال عکس گرفتن از این لحظه ها هستم برا ثبت خاطرات و این هم نتیجه یک روز کاری تا درودی دیگر بدرود ...
7 ارديبهشت 1400