خاطرات سال تحویل
با سلام امروز با اینکه خیلی کار داشتم ولی به خاطر خستگی روزهای قبلی هم اداره و هم خانه موقع تحویل ساعت 8.27 دقیقه پنج شنبه بود وما حاضر شدیم رفتیم خانه مامان (عزیز مریم ) خاله زهرا و سعیده و علی و مهدی جون هم بودن که همگی موقع تحویل سال دور هم بودیم و بعد از سال تحویل شام خوردیم و بعد حاج اسماعیل اومد و بعد دائی حمید رضا و خاله فاطمه و سمیه و طاها و همگی جمع شدیم به جز لیلا که اراک بود و علیرضا که شام باغ میهمان آجی بودن بعد رفتیم خانه عزیز و اقاجون که عموناصرو عمو حسین اونجا بودن و بعد رفتیم خانه مان تا تدارک کارها و ساک بستن برای مسافرت یزد که قرار بود انشاشئاله شنبه ساعت 6 صبح حرکت کنیم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی