مهدی مهدی ، تا این لحظه: 24 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

پسران مامان وبابا

حال خوب و خوش درستی و یکرنگی

عید قربان 93

1393/7/16 9:32
نویسنده : مامانی
381 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام خدمت دوستان و سروران عزیز و گرامی . بعد از برگشتن از شمال روز شنبه بعدازظهر مطلع شدیم که وقت آبیاری باغ هست و باید بریم باغ روز یکشنبه هم تعطیلی عید قربان بود بعد از سرکار همراه مهبد و عزیز مریم رفتیم منزل مادر بزرگم و بعداز حمام کردنش رفتیم باغ ساعت 6 رسیدیم باغ و دایی حمیدرضا مشغول بود و بعد از ماهم دایی علیرضا و خانم بچه هاش آمدن و عزیز و آقاجون هم توراه شمال بودن و داشتن بر میگشتن ولی دیر رسیدن و باغ نیومدن ولی ما قراربود یک همکار قدیمی نادر بیاد شام باغ که نیومد و ماهم که شام و سالاد درست کرده بودیم  بردیم باغ دایی علیرضا و باهم خوردیم و خیلی خوش گذشت و حال داد و مهبد با فریما و یونس بازی میکرد و مهدی هم با فائزه که همدرس شده اند و هردو به رشته حسابداری رفته اند باهم مشغول بودن ولی من خودم خیلی سردرد داشتم وساعت 10/30 رفتم خوابیدم . صبح که بیدار شدم رفتم باغ علیرضا دیدم حمیدرضا آماده ذبح گوسفند شده که مامان برای عید قربان مر خواد قربانی کنه و بقیه هم تو خانه مشغول صرف صبحانه بودن منم یک چای خوردم و برگشتم باغ خودم و مهدی که میخواست به دائی حمیدرضا کمک کنه را بیدار کردم و صبحانه را آماده کردم و بعد ازصبحانه رفتم باغ علیرضا و بقیه بچه ها هم تا ظهر آمدن و همه برا ناهار جمع شدیم و دور هم جیگر گوسفند را درست کرده و خوردیم و بچه طاها مهبد  پارسا فریما یونس یگانه همگی باهم بازی کردن و کلی حال کردن و بهشون خوش گذشت  بعد از ظهر برگشتیم رفتیم خانه عزیز و آقا جون و تا شب آنجا بودیم و بعد از شام که عمه بیتا و طاهره و عمو حسین هم بودن رفتیم خانه . اینگونه تعطیلی خوبی را داشتیم امیدوارم مامان در پنا خداوند سلامت باشه و بابا در رحمت و مغفرت الهی باشه که این اسباب آسایش و رفاه را برا ما فراهم کردند.انشا ا.. سال بعد مامان در صحت و سلامت خودش به سفر مکه مشرف بشه و آنجا نذرش را ادا کنه و به این آرزویی که داره برسه . آمین

پسندها (2)

نظرات (0)