ماه محرم 1436 مصادف با 93/8/4

باسلام و عرض تسلیت بابت فراررسیدن ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت ابا عبداله الحسین ع و یارانش . باشروع ماه محرم حال و هوای شهر و کوچه و خیابانها فرق میکند و همه جا پرچمهای مشکی نصب میکنند .در چند سال اخیر هم که هیئت های کوچکتری را بچه ها و جوانان تشکیل میدن و برا خودشون عزاداری میکنند و احساس مسئولیت و ادای دین میکنند. روز یکشنبه که اول محرم بود مهدی از من لباس مشکی خواست که گفتم باید دستش را از گچ در بیاریم ( وقت نکردم خاطره آسیب دیدن دست مهدی را بنویسم  روز شنبه مورخ93/7/18زنگ ورزش موقع بازی والیبال محکم با دیوار برخورد میکنه و دست چپش آسیب میبینه وقتی از مدرسه میرسه خانه خاله زهرا به من زنگ زد که مامان زود بیا منو ببر دکتر دستم خیلی دردمیکنه منم گفتن الان و تو این ساعت دکتر متخصصی نیست بعداز ظهر میام میریم ساعت 4/30رسیدم خانه خالش دیدم دستش کمی ورم داره و خوابه بیدارش کردم وبا پدرش بردیمش دکتر توکلی تا ساعت 8/30 که دستش را دکتر گچ گرفت و گفت مفصلش اسیب دیده و باید یک ماه تو گچ باشه طول کشید )ومهبدم یک طبل کوچیک میخواد که از پارسال تا حالا منتظره و باید براش بخرم چون بعد از محرم دیگه جایی از این وسایل ندیدم که براش بخرم .از طرف دیگه هیئتی سرکوچه مهدکودک مهبد بنا شده که راه اصلی به مهدکودک رابسته و ماباید از یک مسیر دیگه ای رفت و آمد کنیم تا عزاداریها و مراسمات تمام شود .خبر دیگه اینکه هر روز صبح ساعت 7/15 تا 8 در نمازخانه شرکت مراسم زیارت عاشوراداریم که شرکت میکنم وقراره روز 5شنبه 5محرم نذری عزیز و اقاجون که خورشت قیمه هست در خانه باغ ما پخته و پخش بشه بنابراین از روز چهارشنبه عصر میریم باغ تا به انجام کارهای نذری بپردازیم به امید قبولی حق تعالی .