مهدی مهدی ، تا این لحظه: 24 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مهبدمهبد، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

پسران مامان وبابا

حال خوب و خوش درستی و یکرنگی

شروع دوباره میهمانی های خانه باغ

1392/10/22 11:20
نویسنده : مامانی
172 بازدید
اشتراک گذاری

با سلام - بعد از سرد شدن هوا ما کمتر به باغ میرفتیم باغی که از امسال اردیبهشت شروع به ساخت یک واحد مسکونی کردیم وحدودا نیمه های تیر ماه آماده بهره برداری شد اصل داستان اینه که از پدرم خدابیامرز یک باغ در خیابان چهارم جاده چمن مانده که پس از تقسیم یک قطعه ٣٣٠ متری به من رسید که درست در وسط باغ قرار دارد و با همت وتلاش نادر ودوستان یک خانه ٨٠متری بناشد و اولین مهمانی که برگزار شد  ماه رمضان بود که عمه آش گندم پخت و با خواهر وبرادران نادر و زهراوعباس آقا وعمه مینا و شمسی خانم و اقای رضوی و آقا خیری و...رفتیم باغ که حدودا ٤٠ نفر بودیم و به خیروخوبی گذشت و هفته بعد از آن هم طاهره آنجا افطاری داد و خلاصه میهمانی های باغ شروع شد تا اواخر مهرماه که بعد از سرد شدن هوا دیگه باغ میهمانی نداشتیم تا اینکه دوباره باز با لطف و حمایت مالی  آقای رضوی و زحمت اقا خیری و تلاش حبیب اقا سیستم گرمایش راه اندازی شد وروز جمعه ٢٠/١٠/٩٢ همگی میهمان مابودند که تقریبا ٣٠ نفری بودیم و من برنج وو خورشت قیمه را خانه آماده کردم و ساعت ١٢ رسیدیم باغ که باکمک میهمانان عزیز سالاد و ... آماده شد و ساعت ٣٠/٢ ناهار خوردیم و مهدی و مهبد هم تا می تونستند بازی و شیطونی کردند مهدی با محدثه و معین ویاسمن بود و انگارنه انگار که این آقا فردا امتحان فیزیک داره و میگفت صبح درسم و خوندم و مهبد هم که با ماندانا و پرنیان و رادین نقاشی میکردند و اینقدر خوش بود که هوس تو باغ رفتن نمیکرد و اینقدر خسته شده بود که ساعت ٤ گفت میخوام بخوابم بع میگفت " مامان بگو ساکت باشن من بخوابم " منم گفتم "پسرم اینا میهمان ما هستند زشت بگم ساکت باشید پس شما چشماتو ببند  خوابت میبره " جالب بود که مهبد چشماشو بست و شروع کرد به خروپف کردن که خوابش برد وتا ساعت ٦ خواب بود وتا میهمانان رفتند و ماهم با عمه و طیبه و شمسی خانم اینا ماندیم و شام خوردیم و ساعت ١٠ برگشتیم خانه و خدا را شکر کردم که میهمانی به خوبی و خوشی برگزار شد و به همه میهمانان خوش گذشت و جای زهرا و مامانم خالی بود چون دعوت شدند ولی نتونستن بیان اما خوش گذشت اشائاله خدا روح پدرم را قرین رحمت نماید و به مامانم سلامتی دهد که با تمام سختیهائی کشیدند این زمین باارزش را برای ما حفظ کردند .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)